عکاس: زهرا درویشیان
_________________________________________________________________________
کادر انسانی را با نشانههای مردانه در فضای اتاق، با دستهایی خون آلوده پنهان شده در پشت دیوارهای قرمز رنگ نشان میدهد.
تاویل مرد بر اساس نشانههایی از نوع لباس فرد شکل میگیرد و یکی از دستهایش
که به گونهای جنایتکارانه آغشته به خون است، تنها بخشی از بدن اوست که بدون
پوشش و در معرض دید است.
صورت مرد در پشت دیوارهای قرمز رنگ که نیمه قطری سمت چپ کادر را پوشانده است مخفی است و همینطور نیمی از بدنش.
نیمه دیگر کادر را حائلی دیوارگونه با رنگ اشباع شده قرمز و خطوطی متفاوت تشکیل میدهد.
پرده ای نازک که ته مایه رنگ قرمز را همراه با نواری قرمز بر خود دارد، لبه های دیوار را همراهی میکند.
قرمزی اشباع دیوار که خطوطی محنی و دایره و نه چندان عمیق را بر پیشانی دارد نشانه واضحی از زنانگی است و پارچه حریر گونهای که در لبه آن امتداد مییابد شباهت بارزی مییابد با پوشش و لباسهای زنانه که باور پیشین را تقویت میکند.
دو تصویر نمادین گرافیکی نقش بسته بر دیوار به بیان عقیده عمومی عکاس در مورد تقابل و همزیستی ناگزیر دو موجود مذکر و مونث میپردازند.
خطوط منحنی با عمق و تیرگی کم که جلوهای از نقاشی با خون را ایجاد کردهاند ،نشانه بخش ظریفتر روحیه زنانه، اما معترض است که ترسیمی گرافیکی از
زن و سرپوش او را نشان میدهد که چهره سرپوشیده زن، روسری و صورتی که با دو نقطه
کمرنگ به عنوان چشم مجزا میشود و نیز گره روسری را به وضوح با خطوطی ساده
ترسیم میکند.
نشانههایی از چیدمان در ثبت وجود دارد اما نمادهای نقش بسته بر دیوار مسلما از این امر مستثنی هستند و در ویرایش نیز تنها میتوان به حذف رنگ از سوژه انسانی ثبت اشاره نمود.
بنابراین تصویر را نمیتوان در دسته بندی فتوآرت گنجانید و تنها میتوان آنرا یک عکس با چیدمانی هدفدار دانست.
لطافت بکار رفته در این طراحی گرافیکی سعی در ترسیم چهرهای معصومانه از زن دارد. تاکید بر روسری و نیز گره محکم پایین آن در شکل به عنوان نشانههایی در تایید معصومیتی مظلوم و محکوم به شمار میآیند.
و در پایین دیوار خطوطی عمیق. تند و خشن تر ترسیم کننده چهرهای مردانه است که تاثیرش به شکل خراشهایی عمیق بر پیکره «دیوار» به عنوان نشانهای از ماهیت عمومی زن، حضور تحمیلی او را بر نسل مونث به تصویر میکشد.
این بخش اما عمومیت بارزی دارد بر کلیت مفهوم زن و مرد، که به مانند باوری ابدی بر پیکره دیوار قرمز پوشش دار « نشانهای که سعی در به تصویر کشیدن یک زن به صورت خاص و مجزا را دارد» نقش بسته است .
مرد « در قالب خاص یک شخص مجزا » در نیمه دیگر بدون رنگ با کانتراست سیاه و
تصویری سایهگون و موهوم نقش میبندد که با دستانی آلوده به خون به
جنایتکاری رعبانگیز تشبیه شده است. حذف رنگ در سوژه مذکر به شکل کامل سعی
در سیاه تر جلوه دادن ماهیت وجودی او دارد و در این تلاش عکاس حتی رنگ قرمز
خون آغشته بر دستانش را حذف میکند تا ضمن حذف هرگونه تشابه، سیاهکاری
بیشتری را در مورد او اعمال کرده باشد و به این منظور، حذف رنگ در تمام نیمه زندگی مردانه تحقق یافتهاست.
ماسکه شدن چهره مرد در پشت پردهای که نشانه شخصیت مونث است ضمن القای باور غلبه زن بر مرد، به گونهای آرام و نرم « بدون خشونت و با بهرهگیری از لطافت پردهگونه پارچه حریر» او را در پشت عشوهگریهای زنانه با تمام خشونتش مغلوب و پنهان شده نشان میدهد و نیز نشان از نوعی پردهپوشی از واقعیت وجودی او توسط شخصیت زن دارد.
تعریفی که زن را با تمام ظرافتهای زنانهاش، بزرگوارانه پوشاننده عیبهای فاحش و جنایتگونه مرد معرفی می کند تا مرد با تمام بدیهایش در بزرگمنشی و عطوفت زن مستور و مدفون نمایانده شود.
ترس از بودن موضوعیاست که میتوان آنرا در نوع اشاره به موجود مونث برداشت کرد. عدم حضور سوژهای انسانی در قالب مونث و به عنوان نمادی از زن در تصویر عاملی است که این باور را القا و ایجاد میکند و در تاویلی که در نتیجه آن شکل میگیرد میتوان نوعی هراس از نمایاندن زن در تصویر را نشانهای دانست برای تاویلی که نشانگر نوعی هراس است از زن بودن.
عکاس با بهرهگیری از رمزگان تصویری متشکل از ترکیبی از سویه های زبانی عکس و
گرافیک به بیان مفهوم مورد نظر خود میپردازد و زن را با تمام اعتراضی که
در رنگ قرمز اشباع شده قابل برداشت است، در این میانه معصوم ، بزرگوار و
عاطفی نشان میدهد و او را از جنایت رخ داده شده تبرئه میکند.
«گرافیک» و نمادهای سنبلیک گرافیکی نقش غیر قابل انکاری در ثبت دارند و عکاس را در بیان اعتراض معصومانه خود از کلیت تقابل و همنشینی ناگزیر زن و مرد در جامعه مدرن و آلوده امروزی یاری میکند .
نقش ناگزیر و انکار ناپذیر زن در جامعه به گونهای نرم تقدیس میشود و مرد به عنوان عامل آلودگیها و بدیها، همواره مستور و پنهان شده در دامان تقدس یافته زن معرفی میشود.
ثبت بیگمان نشانهای است از باور عمیق مولف از کلیت مفهوم جامعه انسانی
امروزی. باوری که ضمن به تصویر کشیدن مشکل هیچ راه حل یا پیشنهادی را برای
ستردن آن ارائه نمیکند.