پرتره چیست؟
پرتره، در ترجمه لغوی، تصویری از یک فرد است. اما واژه تصویر، تنها به معنی نمایش عین به عین و شمایلی از آن فرد نیست. هرچند که میتواند مثل عکسهای پرسنلی، تنها همین تصویر شماتیک از فرد باشد و تنها رونوشتی از تصویر دو بعدی چهره او باشد. اما حتی در سادهترین حالت، تصویر پرتره، میتواند اطلاعات زیادی را در مورد آن فرد، کیستی، چگونگی و زمان و مکانش در اختیار ما بگذارد. پرتره، توصیف یا توضیحی از یک فرد است.

فردریک داگلاس، از هواداران لغو برده داری، این پرتره داگرئوتیپ را در همان روزهای ابتدایی پرتره نگاری عکاسانه از خودش گرفت. این تصویر، نه فقط فردریک داگلاس و مشخصات ظاهری او، که لباسهایش، آرایش موها، حالتی از حالات انسانی در چهره او و شخصیت او در جامعه آن روز را بازگو میکند. داگرئوتیپ، به سادگی محدوده زمانی زیست او را نیز برای ما آشکار میکند. بدون تردید، نگاه یک تارخدان، یا روانشناس، میتواند جزئیات بیشتری را در مورد او در اختیار ما بگذارد. اما آیا این لباسها متعلق به خود اوست؟ یا متعلق ه صاحب آتلیه عکاسی؟ آیا آرایش موهای او در روزهای عادی گذارش در جامعه همین بوده است؟ آیا احساسی که در چهره اوست، موقتی است؟ یا همیشگی؟
خوانش عکس پرتره نیز مانند هر خوانش دیگر، نیاز به دانستن دارد. عکس در پی انتقال یک پیام است. و انتقال پیام نیازمند یک واسط از جنس زبان. زبان عکس، مبتنی بر نشانه هاست.
نشانههایی که هریک بیانگر یک مدلول، یک پیام، یا یک تصویر ذهنی هستند. لازمه ایجاد، انتقال و دریافت پیام و مهمتر از همه، صحت پیام در هر کدام از این مراحل، آگاه بودن مولد و دریافت کننده پیام از نشانهها و پیامهای همراه با هر یک از آنهاست. محدودیتهای رسانه نیز در این میان نقشی اساسی ایفا میکنند.
عکس، یک پیام
واسطه ارسال و دریافت پیام، رمزگانها هستند. آگاهی فرستنده پیام از همه برداشتهایی که ممکن است از کوچکترین جزئیات موجود در آن ایجاد شود و نیز آگاهی او از ویژگیها و قابلیتهای رسانه، صحت پیام را امکانپذیرتر میکند. توانایی رسانه در انتقال نشانهها آنها را محدود میکند و برای دریافت کامل، وجود تمام این آگاهیها در فرد دریافت کننده لازم است. اگر پرتره مورد نظر، نقاشی شده باشد، نشانههای آن انتخاب شده و گزیدهاند و میزان تاکید نقاش بر آنها، گواه اهمیت آنهاست. اما در یک عکس، باید ببینیم که آن عکاس تا چه اندازه قادر به کنترل همه جزئیات موجود در تصویر است.

این پرتره، برای کسی که داگر را بشناسد، برای یک عکاس، تداعی کننده یک فرآیند، یک تاریخ، و یک آغاز است. برای یک تاریخدان پر از نشانههایی برای تشخیص تاریخ و برای روانشناس، حاوی نشانههایی برای فهم حالات روانی اوست. این عکس شاید برای یک خیاط، فقط یک پیام داشته باشد، لباس این آقا چقدر تنگ است؟ شاید مهمترین بخش این عکس برای یک باستان شناس، جزئیات و طرح رومیزی زیر دست داگر باشد. اما فقط یک فرد آگاه از تاریخ عکاسی میداند که نشانه نصب شده روی کت این فرد، در واقع، روی یقه سمت چپ نصب شده است نه روی یقه راست. داگرئوتیپها آینهای ثبت میشدهاند. عدم دانستن این موضوع میتواند منجر به تصمیم یا نتیجهگیری نادرستی در مورد نشانها و نحوه نصب آنها بر روی کت افراد شود.
پرتره عکاسی، با همکاری دو طرفۀ عکاس و فرد مدل تولید میشود.
در این میان، فردی که روبهروی دوربین نشسته است، از پرترۀ خود انتظاراتی دارد. سعی میکند، خود را طوری نشان بدهد که میخواهد آنطور دیده شود. طوری که دوست دارد مخاطبان آن پرتره، از او و شخصیتش برداشت کنند. اگر پرتره برای هدف یا مکان یا مخاطب مشخصی تولید میشود، دوست دارد ویژگیهایی را به خود بگیرد، که برای آن مکان و موقعیتف یا آن مخاطب، مناسب باشند. پرترهای که من برای کارت شناساییم انتخاب میکنم، با پرترهای که برای چاپ در کنار پورتفولیوی خود برمیگزینم، مسلما تفاوت دارد و باز هر دو اینها با پرتره من در پروفایل فضای مجازیام و نیز پرترهای که به یادگار به دوست یا عزیزی خواهم داد، بسیار متفاوت است.

پرترههای مختلف منتشر شده از: کیارنگ علایی
پرترههای مختلف منتشر شده از: دکتر مهدی مقیم نژاد
ذهنیت عکاس
پرتره، نتیجه همکاری بین عکاس و فرد مدل است. خواستهها، تمایلات و طرز تفکر هر دو بر نتیجه تاثیر خواهد گذاشت. نه تنها زمانی که بنا بر چینش و استفاده خاص از ابزار و نور و سایر موارد مرتبط با محیط و ملزومات عکس باشد، حتی در یک صحنه واحد. تاثیر ذهنیت عکاس بر نتیجه پرتره، در پژوهش شرکت کانن به خوبی قابل مشاهده است. شش عکاس دعوت شدهاند تا از یک نفر پرتره بگیرند. اما ذهنیت هر کدام در مورد آن فرد، به واسطۀ اطلاعاتی که از قبل به آنها داده شده، متفاوت است. عکسها به ترتیب بیانگر نگاه عکاس به مدل در قالب یک: تاجر ماهیگیر، معتاد الکلی که ترک کرده است، میلیونر خودساخته، یک محکوم، فردی که یک زندگی را نجات داده است و یک فرد روانی است.
1- ماهیگیر
2- معتاد الکلی در دوران ترک
3- میلیونر خودساخته
4- محکوم
5-کسی که یک زندگی را نجات داده است.
6- روانی
عکاس از جهات زیادی کنترل فرد مدل را در دست دارد و میتواند بر او تاثیر بگذارد. این عکاس است که تصمیم میگیرد آن فرد را در عکس چگونه نشان بدهد. یک پرتره واقعی، دارای تعادل مناسب و صحیحی بین عکاس و فرد مدل است.
عکاس لحظه فشردن شاتر را بر اساس لحظهای که فرد مدل در حالت مورد تایید اوست، انتخاب میکند. تسلط عکاس بر ابزار عکاسی، تعیین کننده است. دید ذهنی عکاس در مورد دنیا و فرد مدل و رابطه موجود میان این دو، بسیار در عکس پرتره نقش دارد و این امر به مقدار آشنایی و آگاهی عکاس از فرد مدل، زندگی و سوابق او و نیز تواناییها و ارزش شخصیتی آن فرد بستگی زیادی خواهد داشت. اگر فرایند تهیه پرتره، یک فرآیند تجاری نباشد و عکاس برای ثبت پرتره فرد مدل، به شکلی که سفارش دهنده درخواست کرده است، بهکار گماشته نشده باشد، این تعادل تا حد زیادی به هم خواهد خورد.
عکاس، کلید این ماجراست. اوست که انتخاب میکند که از میان همه افرادی که ممکن است ببیند، چه کسی را شکار کند. در چه محیط و شرایطی، در چه حس و حالتی، و اوست که نصمیم میگیرد که آن فرد را به چه شکلی در قاب قرار دهد و رابطه آن چهره با محیط پیرامون چگونه باشد. عکاس میتواند با استفاده از این عوامل و نیز با استفاده از رنگ، نور، ترکیب، ارتباط محیطی و حتی قرار دادن یک پرتره در یک مجموعه، یک فرد را کاملا تحت فرمان خود درآورده و او را تبدیل به بازیگری برای ایفای نقش در سناریوی مورد نظر خود کند. عکسهای فتوژورنالیستها و پرترههای عکاسان خیابانی از این دستنند. هرچند که این عکسها گویای یک واقعیت باشند، اما این واقعیت، بسته به آگاهی و توان عکاس محدود و ناکامل است. عکاسانی چون: Annie Leibovitz، Steve McCurry، Dorothea Lange، Angus McBean، Diane Arbus، Richard Avedon، Philippe Halsman و Herb Ritts.
Annie Leibovitz
بدون تردید متغیرهای فراوانی در عکاسی پرتره وجود دارد که عکاس میتواند با استفاده از آنها، پیام مورد خود را برساند و یا حتی واقعیت را تحریف کند. غیرممکن است که واقعیت، از دریچه دوربین عکاسی منتقل شود. اما این تحریف واقعیت میتواند دلایل و اهداف متعددی داشته باشد.
پایان قسمت اول.